کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در عصر عاشورا

شاعر : عباس همتی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : غزل    

پیش از غروب بود، که آب از سرم گذشت            آهـی کـشـیـدم و نـفـس آخــرم گـذشـت

من التماس ماندن و او شوق وصل بود            چون اشک از برابر چـشم ترم گذشت


پنجـاه و چـار سال به او چـشم دوخـتـم            فرصت نشد که خوب به او بنگرم، گذشت

یک آن تـمـام خـاطـره‌هایی که داشـتیم            با آن نـگـاه آخـرش از خـاطرم گذشت

آتـش گـرفـت خـیـمـۀ قـلـبم، چه آتشی!            کار از به باد رفـتن خـاکـسـترم گذشت

دیــدم بــریــدن نــفــس قــتــلــگـــاه را            دیدم که روی خاک... نشد باورم، گذشت

تا بود، آب در دل خـیـمه تکان نخورد            تا رفـت، آب از سر اهـل حـرم گذشت

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام قبل از رزم و شهادت

شاعر : کریم رجب‌زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

به میدان می‌برم از شوق سربازی، سر خود را            تو هم آماده کن ای عشق! کم‌کم خنجر خود را

مرا گر آرزویی هست باور کن به جز این نیست            که در تن‌پوشی از شمشیر بینم، پیکر خود را


هوای پر زدن از عالم خاکی به سر دارم            خوشا روزی که بینم بی‌قفس بال و پر خود را

ز دل‌تاریکی باد خـزان تا پـرده بردارم            به روی دست می‌گیرم گل نیلوفر خود را

من از ایمان خود یک ذرّه حتی بر نمی‌گردم            تلاوت می‌کنم در گوش نی هم باور خود را

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام در وداع ظهر عاشورا

شاعر : عباس شاهزیدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

ظهر عاشورا زمان دست از جان شستنت            آب‌هـا دیـگـر نـیـاوردنـد تـاب دیــدنـت

چشمۀ نوش لبت می‌سوخت از هُرم عطش            هم لبانت خشک بود از تشنگی، هم گلشنت


آب می‌گرید برای لعل عـطشانت هنوز            خاک می‌نـالـد برای جـسم بی‌پـیـراهنت

آسمان لرزید آن ساعت که طفلت حلقه کرد            دست‌های کوچک خود را به دور گردنت

ای تماشایی‌ترین خورشید، عالم زنده شد            بر ستـیغ نیـزه از آوای قـرآن خواندنت

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام در نماز ظهر عاشورا

شاعر : حیدر منصوری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

وقـتی نـمـازها همه حول نگـاه توست            شاید که کـعـبه هم نگران سپاه توست

بی‌شک «سعید» نیز به چشمت اقامه کرد            رو می‌کنم به قبلۀ سرخی که راه توست


هر صبح با اذان علی‌اکـبرِ تو عـشق،            تکرار می‌شود که بگوید پگـاه تـوست

هر روز و شب به خاک شما سجده می‌برم            خـاکی که ذره ذرۀ آن بـارگـاه تـوست

«خورشید سر برهنه برون شد ز کوهسار»            تا بنگرد به غـیرت سقا که ماه توست

این شـعـلـه‌ها که در نـفـس باد می‌دود            گرد و غبار حادثه یا اشک و آه توست

طوفـان فـرو نشست ولی کربلا هنوز            چشم‌انـتـظار بیـرق سـبز نگـاه توست

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام و مصائب قتلگاه

شاعر : علی مقدم نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دل جز به یاد روی تو خرّم نمی‌شود            دیـده به غـیـر نـام تو پُـر نَم نمی‌شود

چـشـمان تر ز آتش دوزخ دهـد امـان            گـریـه‌کـن‌ات ز اهل جـهـنـم‌ نمی‌شود


راه وصــال تـا بـه لـقـای خــدا بــلـی            جز از مسیر روضه فراهـم نمی‌شود

ما را بهشت، مجلس روضه‌ست والسلام            طـوبی شـبـیـه سـایه پـرچـم‌ نمی‌شود

بر ما که عـاشـقـیم و اسیـر غـم توأیم            مـاهـی شـبـیـه مـاه مـحـرم نـمی‌شـود

درمان دردهای دل ماست روضه‌ات            ما را به غیر اشک تو مرهم نمی‌شود

یک‌عمر هم اگر‌ که بگوئیم "یا حسین"            یک‌ذره از حـلاوت آن کـم نـمی‌شـود

زینب رسید و گفت کجایی حسین من؟!            جسم کسی که این‌همه درهم نمی‌شود

با نـیـزه‌ها مگر بدنت را چه کرده‌اند            هر کار می‌کـنـم که مـنـظـم نـمی‌شود

: امتیاز

غزل مناجاتی اول مجلس، روضۀ قتلگاه سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

آدم مـیان روضه سـبـکـبال می‌شـود            مـست مـی مـحـول‌الاحـوال می‌شود

بزم عزا بهشت زمین است و آسمان            از دیدن بـهـشت زمـین لال می‌شود


بال عروج ماست سلام علی‌الحسین            روضه برای روح پر و بال می‌شود

شـادی واقـعـی‌ست دم یـاحـسـیـن ما            با یاحسین، فاطمه خوشحال می‌شود

چشمی که بود کاسۀ خون بین روضه‌ها            جـای قـدوم کـشـتـۀ گـودال می‌شـود

گـودال ‌قـتـلگـاه چه با اهـل‌بیت کرد            یک کاروان الف ز غمش دال می‌شود

از قـتـلگاه زینب کـبری دو داغ دیـد            بالای تل دو مرتـبه بی‌حـال می‌شود

هم سینـۀ حـسـین لگـدمـال شمـر شد            هم زیر سُـم اسب لـگـد‌مـال می‌شود

: امتیاز

ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمدمهدی سیار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای کاش مـاجـرای بـیـابـان دروغ بـود            این حرف‌های مرثیه‌خوانان دروغ بود!

ای کاش این روایت پُر غم سند نداشت            بر نـیـزه‌هـا نـشـانـدن قـرآن دروغ بود


ای کاش گرگ تاخـته بر یوسف حجاز            مانند گـرگِ قـصـۀ کـنعـان دروغ بود!

حیف از شکوفه‌ها و دریغ از بهار کاش            برجـانِ بـاغ، داغِ زمـستان دروغ بـود

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : رضا یزدانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بر خاکی از اندوه و غربت سر نهاده‌ست            بر نیـزهٔ تـنهـایی خـود تـکـیـه داده‌ست

هرچند پـیچـیده‌ست در عـالم شکوهش            معراج او بر روی خاک اما چه ساده‌ست


آنـقـدر آزاد است از هر قـیـد و بـنـدی            حتی به کهـنه پیـرهـن هم تن نداده‌ست

یک روز روی شـانهٔ پیـغـمـبر، اکنون            بر روی نیزه باز در اوج ایـستاده‌ست

دارد همین که سـایه‌اش را از سـر نی            باور کن این هم از سر عالم زیاد است

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در هنگام وداع

شاعر : عباس همتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

دیگر نفس نمانده، که آب از سرم گذشت            کار از به خون نشستن چشم ترم گذشت

من التـماس مانـدن و تو شوق رفـتـنی            با رفتن تو روح من از پیـکرم گذشت


پنجـاه و چـار سال، کـنارت نفس نفس            می‌خواستم که خوب تو را بنگرم، گذشت

یک آن تمام خـاطـره‌هـایی که داشـتـیم            با آخـرین نـگـاه تو از خـاطرم گذشت

آهـسـتـه‌تـر بـرو که دلـم شـور می‌زند            رفـتی و باد از طرف معـجـرم گذشت

آتـش زدی به خـیـمۀ قـلبم، چه آتـشی!            کـار از به باد دادن خاکـسـترم گذشت

من مـانـدم و مـصیبت از دست‌ دادنت            خورشید ماند و سایهٔ تو از سرم گذشت

دیــدم بــریــدن نــفــس قــتــلــگــاه را            بـاور کـنم و یا نـشـود بـاورم، گـذشت

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : ایوب پرندآور نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

گودال قتلگاه است، یا این که باغ سیب است؟           این بوی آشـنـایی از تربت حـبـیب است

نهج‌الفصاحه در خون، نهج‌البلاغه در اشک           جبریل پرشکسته، بر خاک‌ها عجیب است


قـصد نـماز دارد، خـورشید خـون‌گرفـته           وقتی رسول اکرم بر نیزه‌ها خطیب است

قد قامت‌الصلاتش صد اوج در فراز است           حی علی‌الفلاحش صد موج در نشیب است

در این حرای زخمی، پیچیده سورۀ کهف           لحنش چه دلنشین و صوتش چه دلفریب است

شش‌گوشۀ مراد است این عرش خاک‌خورده           هرکس نیامد اینجا، از عشق بی‌نصیب است

احساس استجابت، در این حریم جاری‌ست           اینجا یکی مجاب و آن دیگری مجیب است

در این محیط زخمی در این فضای مجروح           هر کس نفس کشیده عمری‌ست بی‌شکیب است

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمد بهشتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن قالب شعر : غزل

هنوز داشت نفـس می‌کـشید؛ دیر نبود            مگر که جرعۀ آبی در آن کـویر نبود

هزار و نهـصد و پنجـاه سال می‌گریم            بر آن تنی که پـذیـرای جای تـیر نبود


دو چشم بی‌رمقش سورۀ دخان می‌خواند            به تن چه داشت؟ به جز جوشن کبیر نبود

رسیـد طالـب پـیـراهـنی؛ دریـغ نکـرد            رسـیـد سائل انـگـشـتـری؛ فـقـیر نـبود

نمی‌سـرود چـنان و نـمی‌نـوشت چـنین            اگر که شاعر این قـصّه نـاگـزیر نبود

شهید معرکه غـسل و کفـن نمی‌خواهد            ولی سزای تنـش تکّه‌ای حـصیـر نبود

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : علی گلی حسین‌آبادی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

با زخـم‌هـای تازه گـل انداخت پیکـرش            تـسـلـیم شد قـضـا و قـدر در بـرابـرش

مردی که عاشـقانه‌تـرین داغ را نوشت            از بـس شـکـوه داشـتـه لبـخـنـد آخـرش


می‌خواست نـور تازه بـپاشد در آسـمان            مردی که آفـتاب، شد آن روز منـبـرش

می‌گـفـت «لا یبـایـع مثـله» نه با زبان            با لحن قطره قطرۀ خون، زیر حنجرش

او جانـمـاز سرخ زمین را که باز کرد            هـفـت آسـمـان رسـیـد بـه الله اکــبـرش

تـنـهـا گـواه زلـف پـریـشـان او، نـسـیم            حرفی نزد، از اینکه چه شد روی نی سرش

تنها بـسنده کرد به یک جمله بعد از آن            سر بسته بود روضه که «ای وای خواهرش»

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : محمدحسین ملکیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب‌تـشـنـه‌ای و یـادِ لب خشک اصغری            آن داغ دیگـری‌ست و این داغ دیگـری

گاهی زره به تن به علی می‌شوی شبیه            گـاهـی عـبـا بـه دوش شـبـیـه پیـمـبـری


گـفـتـند کوفیان به تو از هر دری سخن            وا شد به دردهای تو از هر سخن دری

با صد هزار جلـوه برون آمدی... دریغ            بـا صـد هـزار دیـده نــدیــدنـد بـرتــری

تنهایی تو بیـشـتر از پیـش واضح است            حـالا که در مـیـان شـلـوغـی لـشـکـری

شمشیر می‌کشی؛ چه شکوهی، چه هیبتی            تـکـبـیـر مـی‌کـشـنـد... چـه الله اکـبـری

یاران بی بـدیـل، عـجـب جـمع سـالـمی            اعضای چاک چاک، چه جمعِ مُکَسّری

آن‌هـا که روی دسـتِ مـحـمـد نـدیـده‌انـد            بر نـیـزه دیـده‌اند که از هر نظر سـری

: امتیاز

مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام ( نماز ظهر عاشورا )

شاعر : مهدی جهاندار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

اذان می‌افکند یکباره در صحرا طنینش را           و بالا می‌زند مردی دوباره آستـیـنش را

وضو می‌سازد از خون گلوی خود چه راز است این؟           که می‌دانـد گـوارایی آب آتـشـیـنـش را؟


سراپا نیـتی دارد به ترک پا و سر آن‌جا           که می‌بیند به مرگ خویشتن احیای دینش را

به خون تکبیرة‌الاحرام می‌بندد به ظهر عشق           که بسپارد به تیغ کج، قیام راستـینش را

خودش هم خوب می‌داند چه کس در انتظار اوست           چه با احساس می‌خواند نماز آخرینش را

: امتیاز

مدح و مرثیۀ سیدالشهدا علیه‌السلام ( نماز ظهر عاشورا )

شاعر : عباس شاهزیدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

شد وقت آن‌كه از تـپـش افـتـنـد كائنات            خورشید ایستاد كه «قد قامتِ الصّلاة»

این آه ابر‌ها‌ست زمین را دویده است؟            یا اشك فـاطـمه‌ست كه افتاده در فرات


حَی عَـلی الصّلاةِ حـبیب است، عَجّلوا            قَـد قـامتِ الصّـلاةِ امـام است، الصّـلاة

سجـاده پـهـن شد وسط رزمگـاه و بعد            در شطّ خون گرفت وضو چشمهٔ حیات

این آخـرین جـمـاعت مردان آشـنـاست            ایـنجـا نـمی‌دهـنـد به نامحـرمـان برات

رنگـین‌كـمانِ تـیر، فـضا را فرا گرفت            امـا كـسـی به تـیـر نـمـی‌كـرد الـتـفـات

ای آخـرین نـمـاز تو مـعـراج بـنـدگی!            ای «ركعت شكسته» به قربان سجده‌هات

«یـا أیـهـا الـّذیـن» بـه دنـیــا امـیـدوار            سمت بهشت می‌رود این كـشتی نجات

«یا أیـهـا العـزیز» سرت را بـلـند كن            بنـگـر كه اوفـتـاده به پـای تو كـائـنات

گردی فرا رسید و به هم ریخت مشرقین            یعنی كه خـاك بر سر دنیـای بی‌حسین

: امتیاز

افتتاح کانال سایت آستان وصال در ایتا

شاعر : نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : 0

با عنایت به درخواست های تعدادی از کاربران عزیز؛ در پاسخ به این اوامر و همچنین جهت تسهیل بهتر برای کاربران؛ کانال سایت در ایتا ایجاد گردید، دوستانی که تمایل دارند عضو کانال باشند در همین جا کلیک نموده و یا از طریق لینک زیر وارد کانال شده و عضو شوند

لطفا با نشر و تبلیغ لینک این کانال؛ شما نیز در این خدمت به آستان اهل بیت سهیم باشد

    https://eitaa.com/astanevesal

 


: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : وحید عظیم پور نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

زخم روی تنت آن‌روز که لب وا می‌کرد            مرهم از پـنـجـرۀ بُـهْـت تماشا می‌کرد

تا بـیـایی و قـدم‌رنـجـه به گـودال کـنی            نیزه بر قامت رعـنای تو قد تا می‌کرد


دخترت مویه‌کـنان پـشت سرت می‌آمد            خواهرت موی‌کنان داشت تمنا می‌کرد

شوق یعنی وسط نطق تو سرنیزۀ شمر            سـر بوسـیدن لب‌های تو دعـوا می‌کرد

عید اعـدای تو‌ بود و پسر ذی‌الجـوشن            چکمۀ تازه در آن هول و‌بلا پا می‌کرد

سخت اگر ذبـح شدی معرفت آهن بود            همه دیـدنـد که خنجـر چه تقلا می‌کرد

آه ای زاهــد بـی‌پـیـرهـن کــرب و بـلا            چه کسی چون تو چنین پشت به دنیا می‌کرد

اگر این کار جنون نیست بگو پس ز چه روی            مو پریشان حرمت روی به صحرا می‌کرد

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر فرخنده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دخـتری روی زمین و پـدری بر نیزه            به دل اهـل حـرم زخـم زد آخـر نیـزه
یک نفر آمد و
با چکمه به پیکر کوبید            یک نفـر آمـد و بـرداشت مکرر نیزه


یـاد جـد و پـدر و مـادر و پیـغـمـبرها            بوسـه‌هـایی زده بر پیکـر او هر نیزه
یا بنی که زمین را به زمان دوخت بهم            خـورده ایـنـبار گـمـانم دل مـادر نیزه
پیکرش را همه لشکـریان شخـم زدند            جای گل چیده شده
بر روی پیکر نیزه
دهنش را بخدا سخت بهم ریخته است            بوسه‌هایی که زده بـر لب او سر نیزه

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها با برادر در هنگام وداع

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

رفتن برای تو شد و ماندن برای من            بالای نی برای تو، شیـون برای من

هـجـده سـر بـریـده از الان برای تـو            هشتاد و چار دخترک و زن برای من


بـاران سنگ کاش نیـاید به سوی تو            یک شهـر تـازیـانهٔ دشـمن برای من

خاکستر از حـوالیِ روی تو دور باد            افتاد اگر که شعله به خرمن برای من

من قـول داده‌ام بـروم هر کـجا تویی            در مـاتـمِ فـراق تو مُـردن بـرای من

بر من بـتـاب، نور دل دیده‌ام حـسین            بـا نـایِ بـوتـراب شـکـفـتن برای من

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید

هــجـده سـر بـریـده از الان مـال تـو            هشتاد و چار دخترک و زن برای من

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

گلو و آن بدنی را که مصطـفی بوسید            به قـتـلگـاه لبِ تیـر و نـیـزه‌ها بـوسـید
فقط نه نیزه و
شمـشیرها سلامش کرد
            که سنگ و چکمه و چوب و لبِ عصا بوسید


و حَنجری که بر آن جای بوسۀ زهراست            چه قدر خنجرِ این شمرِ بی‌حـیا بوسید
نه یک دو مـرتـبه،
هر دوازده بـارش
            چه قدر مُمتـد و طولانی از قـفا بوسید
در ازدحام و شلـوغی و
رفت و آمدها
            ضـریخ جـسمِ تو را سِیلِ ردپـا بـوسید
نمـانـده در
بـدنت جـای سـالـمی دیگـر
            چگونه می‌شود آخر کمی تو را بوسید

: امتیاز

ذکر مصائب قتلگاه و شهادت سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

تا باز کرد در دل روضه لهـوف را            در خـون تـپـیده دیـد تمام حروف را

می‌دیـد واژه‌هـا همه فـریـاد می‌زنـند            داغی عـظیم و مرثیه‌های مخوف را


می‌دیـد تیـرها که نـشـانه گـرفـتـه‌اند            خـورشـید چـشـم‌های امـام رئوف را

آمـادۀ هــجـوم بـه قـلـب مـطـهــرش            پُر کرده‌اند نیـزه به نیـزه صفوف را

این دشنه‌های تشنه به تصویر می‌کشند            بر مشعر الحرام گـلـویش وقـوف را

انگـار از ضریح تـنـش باز می‌کـنند            با نعـل‌های تـازه دخـیـل سـیـوف را

: امتیاز